جان جانان

ساخت وبلاگ

شاید دیده باشید که یک بچه که گریه می‌کند، به محض اینکه او را بغل مادرش می‌دهند ساکت می‌شود! احتمالاً از خودتان پرسیده‌اید که مگر بچه در آن سنین مادرش را می‌شناسد؟

اگر این ویدئو را ببینید، متوجه می‌شوید که یک آزمایش EEG روی مغز بچه‌ای که تازه متولد شده انجام شده است و نتیجه:

http://img.aftab.cc/news/95/neonates_response_to_their_mother_s-voice_and_stranger_s_voice_mri.jpg

توضیحات ویدئو را اینجا قرار می‌دهم:

مشخص است که به طور عجیبی ۱۰۰ میلی‌ثانیه پس از اینکه مادر بچه شروع به صحبت می‌کند، بچه او را شناسایی می‌کند! نشان به آن نشان که وقتی مادرش صحبت می‌کند، سمت چپ مغزش فعال می‌شود و وقتی یک زن غریبه (حتی شبیه به صدای مادرش!) صحبت می‌کند، سمت راست مغزش فعال می‌شود. اما جالب است که بعد از ۲۰۰ میلی‌ثانیه محل پردازش مغز چندان فرق ندارد.

در زبان‌شناسی، انسان در ۱۰۰ میلی‌ثانیه اول، فونولوژی یا آوای صدا (مجموعه‌ای از لحن و تون و...) را تشخیص می‌دهد. نتیجه اینکه بچه در ۱۰۰ میلی‌ثانیه اول از روی آوای صدا، مادر را شناسایی می‌کند اما بعد از آن دیگر به پردازش‌هایی می‌پردازد که ربطی به صدای مادر و غریبه ندارد. (مثلاً تلاش می‌کند بفهمد شخصی که صحبت می‌کند، چه می‌گوید...)

بچه از ۳۰ هفتگی (حدوداً ۷ ماهگی) در رحم مادر قدرت شنیدن را دارد.

منبع این صحبت‌ها یک تحقیق در دانشگاه استنفورد است.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 223 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 5:27

این روزها وقتی می‌گویند یکی حافظ قرآن است، ما فکر می‌کنیم او این کار را برای گرفتن جایزه‌های مسابقات قرآن یا مزایای مادی دیگر انجام داده! بنابراین، در درون خودمان ارزشی برای این کار قائل نیستیم. فکر می‌کنیم می‌شد آن وقتی که برای حفظ قرآن گذاشت را برای کار بهتری صرف کرد!

ابتدا این کلیپ چند دقیقه‌ای را مشاهده کنید:

همانطور که مشاهده می‌کنید، آقای دکتر، درباره مفهومی با عنوان Priming در روانشناسی صحبت می‌کنند. (مدخل ویکی پدیا در مورد کلمه Priming)

این آزمایش که در اوائل دهه ۱۹۷۰ توسط Meyer و Schvaneveldt مطرح شد، نشان می‌دهد که:

People were faster in deciding that a string of letters is a word when the word followed an associatively or semantically related word. For example, NURSE is recognized more quickly following DOCTOR than following BREAD.

افراد در تشخیص اینکه یک رشته از حروف که بعد از یک کلمه‌ی مرتبط با آن (چه ارتباط معنایی و چه ارتباط هم‌آیی) می‌آید، چه کلمه‌ای است، سریع‌تر عمل می‌کنند. مثلاً کلمه Nurse (به معنی پرستار) اگر بعد از کلمه Doctor (به معنی پزشک) بیاید، سریع‌تر از حالتی خوانده می‌شود که بعد از کلمه Bread (به معنی نان) بیاید.

بعدها این ایده در زمینه‌های مختلف آزمایش شد و بسیار توسعه داده شد.

همانطور که در ویدئو بیان شد، به این صورت هم انجام شده که به شخص یک سری کلمات مرتبط با دین و اخلاق نمایش می‌دهند و مثلاً از او می‌خواهند تعداد حروف آن‌ها را بشمارد (یعنی اصلاً لو نمی‌دهند که روی این کلمات دقت کن و مثلاً درس اخلاقی از آن‌ها بگیر! دقیقاً کاری که ما در بازی «TypeIt» [و همه بازی‌هایمان] با کاربر کردیم! اگر دقت کنید هر چند قرار است شما تست تایپ بدهید اما ما با نمایش کلماتی مانند انسانیت، صداقت، خدا و ... ذهن شما را برای تصمیم‌گیری‌های آینده زندگی به نوعی Prime می‌کنیم) و بعد از او می‌خواهند در یک تست که نیاز به تصمیم‌گیری اخلاقی دارد شرکت کند، می‌بینند او گزینه‌هایی را انتخاب می‌کند که با آن آماده‌سازی مرتبط است (یعنی مثلاً در پاسخ به این سؤال که «ترجیح می‌دهی آزادی‌هایت در دنیا کمی محدود شود و سپس در آخرت آزاد و متنعم باشی یا در دنیا آزاد باشی و آخرت هر چه پیش آمد؟» او، چون با کلماتی مثل «آخرت» و «پاداش» و... Prime شده، اولی را انتخاب می‌کند؛ هر چند که ممکن است تا پیش از آزمون اهل هیچ نوع قید و بندی نبوده باشد و برعکسِ آن هم هست. یعنی حتی یک آدمی که کمی قید و بند دارد را اگر با کلمات منفی پرایم کنید، می‌بینید در یک آزمون اخلاقی، گزینه‌های منفی را انتخاب کرد!)

چرا باید قرآن را حفظ کنیم؟

قطعاً با من موافقید که این دنیا (به ویژه این روزها که واقعاً دین‌داری سخت شده) پر است از دوراهی‌هایی که یک راه آن سعادت است و یک راه آن شقاوت و شما به محض رسیدن به آن دوراهی رسیدید باید سریعاً راه سعادت را انتخاب کنید وگرنه دیر می‌شود و شیطان از این تعلل استفاده می‌کند و شما را به راه شقاوت می‌کشد. اگر این را قبول داشته باشید، سؤالتان این است که چطور می‌شود سرعت انتخاب راه سعادت را بالا برد؟

طبق ایده‌ی مطرح شده در این مطلب، شما برای اینکه به محض مواجه شدن با یک دو راهی که یک راه آن الهی و یک راه آن شیطانی است، به سرعت راه الهی را انتخاب کنید، باید خودتان را Prime یا آماده‌سازی کنید و چه آماده‌سازی‌ای بهتر از آیات قرآن؟ کسی که فقط چند کلمه‌ی مذهبی را می‌شنود، روی تست بعدی‌اش تأثیر می‌گذارد، حالا تصور کنید یک نفر قرآن را حفظ باشد! قطعاً تمام تصمیم‌گیری‌های او تحت تأثیر قرآن خواهد بود.

دقت کنید: من با استفاده از ترفندی که در مطلب «یک روش ساده برای حفظ قرآن» در سال ۹۱ گفتم، بدون اینکه قصد جدی برای حفظ کردن قرآن داشته باشم، الحمد لله تا این لحظه علاوه بر جزء ۳۰ که ۵۶۴ آیه دارد، سوره‌های واقعه، ص، الرحمن، قیامه، انسان، جمعه، ملک، فاطر و مدثر را حفظ کرده‌ام (مجموعاً قریب به ۱۵۰۰ آیه از قرآن؛ یعنی حدوداً یک پنجم قرآن / و تازه دارم به این نتیجه می‌رسم که چقدر حفظ کردن قرآن آسان و راحت بوده و من فکر می‌کردم غولی است!).

http://img.aftab.cc/news/91/saad.jpg

باور نمی‌کنید بعد از حفظ این سوره‌ها چقدر تصمیم‌گیری‌هایم در دو راهی‌های دین و دنیا تحت تأثیر آیات قرآن بوده!

تصور کنید:

- به محض اینکه می‌خواهید کم‌فروشی کنید (مثلاً من در تدریس کم بگذارم یا در کارهای دیگرم) آیات سوره مطففین در گوشتان زمزمه می‌شود: ویلٌ للمطففین! الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یُخسرون (وای بر کم‌فروشان! آن‌ها که اگر بخواهند چیزی از مردم بگیرند، تمام می‌ستانند اما وقتی بخواهند چیزی به مردم بدهند، کم دهند... و آیات بعد از این‌ها که انسان را می‌لرزاند!)

- به محض اینکه می‌خواهید نگاه حرام داشته باشید، در برابر گناه، صبر می‌کنید و آن آیه سوره انسان به ذهنتان می‌آید: و جزاهم بما صَبَروا جنةً و حریراً (و پاداش صبرشان، بهشت و حریر است...)

- به محض اینکه می‌خواهید کسی را مسخره کنید، آیات سوره همزه به ذهنتان می‌آید: ویلٌ لِکلِ هُمزةٍ لُمزة! (وای بر هر عیب‌جوی مسخره‌کننده!)

- به محض اینکه می‌خواهید در خفا گناه کنید، آیات سوره الرحمن به ذهنتان می‌آید و بدنتان از آن روز می‌لرزد که: فَیَومَئذٍ لا یُسئل عن ذنبه انسٌ و لا جان / یُعرفُ المجرمونَ بِسیماهم، فیُأخذُ بالنواصی والاقدام! (روزی که از هیچ انس و جنی درباره گناهش پرسیده نمی‌شود [چون] همه گناه‌کاران از روی چهره‌شان شناخته می‌شوند! از پیشانی و پاهاشان گرفته می‌شود و آن‌ها را به سمت جهنم می‌کشند...)

- به محض اینکه می‌خواهید زیادی در دنیا غرق شوید و تمام تلاشتان شده دنیا، آن آیات شیرین سوره الرحمن به ذهنتان می‌آید: کلًّ مَن علیها فان و یَبقی وجهُ ربک ذوالجلال و الاکرام (همه چیز به جز جلوه پروردگار باشکوه‌ت، فانی هستند)

- به محض اینکه یک چیزی در دنیا به دست می‌آوری و غرور می‌گیردت، آیات سوره فاطر را مرور می‌کنی: یا ایها الناس! إنَّ وعدَ اللهِ حقٌ! فلا تغرنکم الحیاة الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور! (ای مردم! وعده خدا حق است! نکند دنیا شما را فریب دهد و غرور شما را بگیرد!)

و صدها آیه دیگر که هر کدام در یک دو راهی به ذهنتان می‌آید و شما را در تصمیم‌گیری برای رفتن به مسیر حق، استوارتر می‌کند!

اگر شروع به حفظ قرآن کنید، به مرور خواهید فهمید که دیگر این شما نیستید که تصمیم می‌گیرید، بلکه قرآن (یعنی خدا) است که برای شما تصمیم می‌گیرد و چه هادی‌ای بهتر از خدا؟

 

تأکید می‌کنم که لازم نیست تصمیم به حفظ قرآن بگیرید! فقط صبورانه، آن ترفندی که در این مطلب گفتم را پی بگیرید... خواهید دید که مثل من بعد از ۴ سال، ناخواسته و فقط با تکرار، سوره‌ها را یکی یکی حفظ می‌شوید و بسیار عجیب و جالب است که هر چه بیشتر حفظ می‌کنید، حفظ کردن سوره‌های بعدی برایتان بسیار آسان‌تر خواهد بود! (فقط نکته‌ای که باید دقت کنید این است که حفظ کردن بدون دانستن و توجه به معنی ممکن است فایده کامل را نداشته باشد...)

امیدوارم یک روز به من ایمیل بزنید و بگویید که توانستید سوره واقعه را با آن ترفند حفظ کنید و حالا رفته‌اید سراغ سوره‌های بعدی...

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 231 تاريخ : دوشنبه 28 تير 1395 ساعت: 2:08

Paul Grice فیلسوف تحلیل زبانی انگلیسی، چهره اساسی و اصلی فلسفه آکسفورد پس از جنگ است. تأثیر وی بر گسترش فلسفه تحلیلی غیرقابل انکار است.

یکی از نظرات جالب او چهار اصل در معاشرت است که با عنوان Cooperative principle شناخته می‌شود و دانشجویان زبان در درس «زبانشناسی» آن‌ها را به عنوان چهار اصل برای مکالمه و ارتباط کلامی با دیگران مرور می‌کنند.

بد نیست این چهار اصل را با هم مرور کنیم، هر چند ساده و کوتاه است، اما رعایت آن‌ها انسان را در مکالمه و حتی نوشتار موفق‌تر می‌کند. خیلی‌ها را دیده‌ام که یک نکته از این نکات را رعایت نمی‌کنند و کلاً صحبت‌هایشان بی‌ارزش می‌شود. مثلاً قاعده اول چقدر مهم است! اگر شما فقط یک جمله نامعتبر بگویید، ممکن است تمام صحبت‌های شما از اعتبار خارج شود.

چهار اصل در معاشرت:

اصل کیفیت (Maxim of Quality):

قاعده اصلی: مشارکت و تعامل معتبر با دیگران داشته باشید.

قواعد فرعی:

۱- چیزی که فکر می‌کنید غلط است را نگویید.

۲- چیزی که برای آن گواه و شاهد کافی ندارید، نگویید.

اصل کمیت (Maxim of Quantity):

۱- مشارکت خود را فقط تا حدی که لازم است، انجام دهید.

۲- بیش از مقداری که لازم است، اطلاعات ندهید. (نه به خاطر مخفی‌کاری و... بلکه به خاطر جلوگیری از مشکلاتی که روده‌درازی ایجاد می‌کند)

اصل ارتباط (Maxim of Relevance):

۱- پراکنده صحبت نکنید.

۲- مرتبط و منسجم صحبت کنید.

اصل ادب (Maxim of Manner):

قاعده اصلی: شفاف باشید!

قواعد فرعی:

۱- از عبارات دوپهلو استفاده نکنید.

۲- مبهم صحبت نکنید.

۳- کوتاه صحبت کنید. (از روده‌درازی‌های غیرضروری دوری کنید)

۴- منظم باشید (نوبت صحبت را رعایت کنید).

اگر کسی توانست این ترجمه‌ها را به مقاله انگلیسی‌اش در ویکی‌پدیا اضافه کند که جای ترجمه فارسی‌اش خالی نباشد.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 216 تاريخ : جمعه 25 تير 1395 ساعت: 19:28

بلاشک WikiPedia یکی از بزرگ‌ترین و بهترین ابتکارات بشر بود. سایتی که میلیون‌ها entry (مَدخل، لغت) دارد به طوری‌که جدیدترین و جزئی‌ترین مسائل نیز در آن مدخل‌هایی دارد و توضیحات قابل قبولی داده شده است.

اما اگر شما یک پژوهش در پیش داشته باشید، مثلاً بخواهید برای پایان‌نامه کارشناسی یا ارشد یا دکترای خود در مورد یک موضوع خاص هر چه در WikiPedia هست را جمع‌آوری کنید، ممکن است وسط‌ آن همه مطلب گم شوید! چطور می‌خواهید صفحات مختلفی که مرور کرده‌اید و پسندیده‌اید را جایی نگه دارید و آن‌ها را سازماندهی کنید؟

امکان Book Creator امکان جالبی است که جدیداً به ویکی‌پیدیا اضافه شده و می‌تواند کار پژوهش را بسیار ساده و لذت‌بخش کند.

http://img.aftab.cc/news/95/wikipedia-book-creator.png

مثلاً فرض کنید می‌خواهید در مورد Font یک کتاب تهیه کنید (کاری که یکی از دانشجویان ما به عنوان پایان‌نامه‌اش در حال انجام آن است و بانی نوشتن این مطلب شد) فقط کافی‌ست کلمه Font را در ویکی‌پدیا جستجو کنید و در سمت چپ روی لینک Create a book کلیک کنید! با این کار ساخت کتاب شروع می‌شود. حالا شروع به مطالعه یا مشاهده مقالات مختلف کنید، و هر کدام را که خواستید در کتابتان باشد، در بالای صفحه روی Add this page to your book کلیک کنید:

http://img.aftab.cc/news/95/wikipedia-book-creator-add.png

همینطور ادامه دهید و هر مقاله‌ای که فکر می‌کنید باید در کتاب یا پایان‌نامه شما باشد را مشاهده و روی این لینک کلیک کنید...

نهایتاً روی Show book کلیک کنید تا لیست و لینک تمام مقالات را ببینید و شروع کنید برای کتاب خود Chapter (فصل) ایجاد کنید (مثلاً: مقدمه، تاریخچه، مفاهیم، آینده و...) و مقالات مربوط به هر فصل را به زیر آن فصل بکشید...

http://img.aftab.cc/news/95/wikipedia-book-creator-download.png

و نهایتاُ فرمت خروجی (PDF یا متن ساده: txt) را انتخاب کنید و کتاب خود را Download کنید!

اگر به صورت PDF دانلود کنید، کتابی با رعایت تمام اصول برای شما تهیه می‌کند که خودتان باور نکنید که چنین کتابی را شما تهیه کرده‌اید!!

حتی می‌توانید آن‌را به انتشارات ویکی‌پدیا (PediaPress) بدهید که برایتان نسخه چاپی‌اش را تهیه کند. (البته برای خارجی‌ها خوب است)

خوشبختانه فارسی را بهتر از انگلیسی پشتیبانی می‌کند! مثلاً کتابی که من در چند ثانیه و برای تست ساختم را ببینید چقدر جالب شد: فونت

 

این امکان در سطح ارشد و دکترا، بیشتر برای جمع‌آوری مطالب انگلیسی و تهیه یک سناریو و مثلاً ارسال مطالب برای ترجمه مناسب است اما در سطح کارشناسی و پایین‌تر انصافاً می‌تواند یک پایان‌نامه را در چند دقیقه تهیه کند!! (البته اگر مدرس خودش این‌کاره نباشد و لو نرود!!)

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 238 تاريخ : چهارشنبه 23 تير 1395 ساعت: 14:44

دوره علوم اعصاب شناختی که یادتان هست؟ دوره جذابی که در سه مطلب زیر به آن‌ها اشاره کرده بودیم و پیشنهاد مؤکد می‌کنم حتماً این دوره را تماشا کنید:

- خودکنترلی (خودمهاری)، عامل اصلی موفقیت (Self-Control)

- چرا باید از مغز خود استفاده کنید؟ ( + یک راهکار برای استفاده از مغز: «چرا؟»)

- تجربیات من در مورد دستگاه EEG و نوار مغز که شاید به درد شما هم بخورد

و به درخواست کاربران کل ویدئوهای این دوره را همراه با اسلایدهایش در فروشگاه سایت قرار دادیم:

- سفارش ویدئوهای دوره جذاب علوم اعصاب شناختی


در قسمتی از این دوره، در مورد مرگ مغزی صحبت می‌شود که بد نیست این ویدئوی ۶ دقیقه‌ای را در این زمینه ببینید تا متوجه شوید که کسانی که مرگ مغزی می‌شوند آیا واقعاً دنیای بیرون را درک می‌کنند یا خیر؟

لینک دانلود ویدئو

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 232 تاريخ : چهارشنبه 16 تير 1395 ساعت: 2:46

گاهی از برخی دانشجوها یا افرادی که برمی‌خورم می‌پرسم: فتوشاپ بلدی؟ می‌گوید: بله. بعد مثلاً می‌پرسم برای طراحی یک بنر تبلیغاتی باید رزولوشن را چقدر وارد کرد؟ چرا؟ مود رنگی CMYK و HSB و... چطور عمل می‌کنند و چه مواقع باید انتخاب شوند؟ یا Smart Object در فتوشاپ چیست؟ Smart Filter چیست؟

می‌بینم هیچ کدام از سؤالات را نمی‌توانند پاسخ بدهند در حالی که من فکر می‌کنم کسی که این مباحث و ده‌ها مبحث جذاب دیگر که در فتوشاپ وجود دارد را نداند، هیچ لذتی از کار با فتوشاپ نمی‌برد و نمی‌شود گفت او فتوشاپ را بلد است.

به هر حال، یکی از مباحثی که در دوره‌های فتوشاپ پیشرفته مطرح کردیم (و من پیشنهاد می‌کنم برای لذت بردن از کار با فتوشاپ و کلاً لذت بردن از مباحث گرافیکی، هر دو دوره مقدماتی و پیشرفته فتوشاپ را تهیه و با دقت تماشا کنید)، مبحثی است با عنوان «مود رنگی HSB»

در یک ربع ابتدای جلسه دهم از این دوره درباره چرخ رنگ و معجزات جالبی که دارد صحبت کرده‌ام که آن‌را در این مطلب برای دانلود قرار می‌دهم. بعد از دیدن این ویدئو می‌توانید به این سؤالات پاسخ دهید:

- چطور می‌فهمند خورشید از چه موادی تشکیل شده است؟
- اگر یک ماده به شما بدهند و بخواهند تشخیص دهید که این ماده چیست، چطور می‌توانید تشخیص دهید که چه ماده‌ای است؟ در حقیقت اثر انگشت مواد چیست؟
- چرخ رنگ که در همه نرم‌افزارهای گرافیکی مشاهده می‌شود چیست و این طیف رنگی از کجا آمده؟
- جریان این رنگ‌هایی که با عبور نور خورشید از منشور دیده می‌شود چیست؟
- و نهایتاً راز این خط‌های سیاه بین رنگین‌کمان منشور چیست:

http://img.aftab.cc/news/95/hsb-color-wheel-prison.jpg

 

برای دانلود این ویدئو با حجم ۲۷ مگابایت و با فرمت 7z روی لینک زیر کلیک کنید:

http://yourl.ir/HSB

بعد از دیدن ویدئو به این فکر کنید که خداوند معجزاتش را کجاها مخفی کرده است!؟ تصور کنید: نور خورشید را از یک منشور عبور دهید، در رنگین‌کمانی که ایجاد می‌شود یک سری خط‌های سیاه است، این خط‌ها را بررسی کنید و به این نتیجه برسید که این خط‌ها Finger Tip یا اثر انگشت مواد تشکیل دهنده‌ی شیئ‌ای که می‌سوزد هستند!!! بعد این کمان رنگ را بچرخانید تا چرخ رنگ تشکیل شود و خودش باز یک سری معجزه دیگر... بخشی از معجزات چرخ رنگ را هم من در این ویدئو اشاره نکرده‌ام ما می‌توانید در جزوه «محیط‌های چند رسانه‌ای» در بخش «هارمونی رنگ‌ها» ببینید که این چرخ رنگ چه کمکی به انتخاب رنگ مناسب برای طرح‌های شما می‌کند...

حالا تصور کنید مثلاً صد سال بعد یک نفر نور خورشید را به جای منشور، از یک شیئ دیگر عبور می‌دهد، یک خروار شگفتی دیگر کشف می‌شود!

به هر حال، بیشتر تمایل دارم که شما نسبت به پدیده‌های اطرافتان حساس شوید و با نگاه علمی به آن‌ها نگاه کنید و از ساده‌ترین پدیده‌ها هم لذت ببرید...

دانشجوهایم می‌دانند که من یک منشور در کیف جادویی‌ام(! که هر چیز آموزشی در آن پیدا می‌شود و در همه کلاس‌ها همراهم هست و به تناسب بحث یک خرگوشی چیزی از داخلش درمی‌آورم) دارم که اگر بحث طیف رنگی و امثالهم پیش بیاید باید برویم وسط حیاط دانشگاه و نور خورشید را از داخل آن عبور بدهیم و ببینیم که این طیف ایجاد می‌شود، بعد برگردیم و این مستند را ببینیم و من توضیح بدهم جریان چیست...

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 246 تاريخ : سه شنبه 15 تير 1395 ساعت: 19:50

در تعریف حافظه کاری (یا حافظه پویا یا حافظه فعال) یا Working Memory گفته‌اند:

حافظه فعال ،کارکرد شناختی می باشد که مسئول حفظ اطلاعات آنی،دستکاری واستفاده ازآن درتفکر است . روشی است که شما چیزهایی که با آنها رو به رو می شوید را به بخشهایی ازمغزتان که میتواند اقدام کند محول می کنید. به این ترتیب، حافظه فعال، برای متمرکز ماندن برروی یک کار،جلوگیری از حواس پرتی ،وبه روزنگهداشتن شما وآگاه کردن شما درموردآنچه که دراطراف شما میگذرد ضروری است.

برای مثال: کودکانی که در مهارت های حافظه ی کاری مشکل دارند، اغلب در به یادآوری دستورالعمل معلمان ، به یادآوری قوانین یک بازی، یا انجام وظایف دیگری که شامل فراخوانی اطلاعات مهم می باشد با مشکل مواجه خواهند بود.

استفاده از حافظه فعال به طورمداوم درزندگی روزمره به ما برای کارآمد وموثر بودن در دانشگاه ، حرفه واجتماع کمک می کند.

پیشنهاد می‌کنم اطلاعات بیشتر درباره حافظه فعال را در این مطلب دنبال کنید (به ویژه جدول جالب آن در انتهای مطلب را ببینید):

http://yourl.ir/working-memory

 

برای تست حافظه کاری، روش‌های مختلفی وجود دارد که یکی از آن‌ها n-back است. در روش n-back هر بار یک شرایطی (مثلاً یک عکس یا یک خانه‌ی روش از یک جدول یا یک صدای خاص) به شما نمایش داده می‌شود و از شما خواسته می‌شود که اگر این شرایط برابر با شرایط مربوط به دو مرحله قبل بود روی یک دکمه کلیک کنید در این حالت اسم این تست می‌شود 2‎-back) و یا در مراحل بالاتر، اگر شرایط با شرایط سه مرحله قبل یا چهار مرحله قبل... برابر بود اعلام کنید. (که البته از ‎3-back به بعد واقعاً آزمون سخت می‌شود)

http://img.aftab.cc/news/95/Single_n-back_task_animation.gif

به هر حال، اگر می‌خواهید حافظه پویای خود را تست کنید و ببینید تمرکزتان روی سوژه‌های زندگی چقدر است، می‌توانید این بازی را انجام دهید:

http://yourl.ir/n-back

ابتدا در سایت ثبت‌نام کنید و سپس بازی کنید که رکورد شما ثبت شود و بتوانید رکوردتان را با دیگران مقایسه کنید...

بررسی کنید ببینید تا چند back می‌توانید پیش بروید؟ مثلاً اگر کسی بتواند از ‎3-back بالاتر برود (یعنی مثلاً درصدی بالای ۷۵ درصد بگیرد)، خیلی کسی است!!

اگر خیلی زرنگ بودید، همان تست را به صورت Dual انجام دهید: Jaeggi-Buschkuehl dual n-back task

 

فکر می‌کنم یکی از تست‌هایی که باید از مدرسین و سخنران‌ها گرفته شود، همین تست است! اگر شخص در این تست موفق نباشد، یعنی رشته کلام از دستش خارج می‌شود! مثلاً با بحث «جهنم» شروع می‌کند و به قیمت میوه و... ختم می‌کند.
من گاهی در تدریس، چندین زیرشاخه باز می‌کنم و بعد یک دفعه از دانشجوها می‌پرسم: از کجا وارد این بحث شدیم؟ خوشبختانه فعلاً خودم اگر ده زیرشاخه هم که داخل بروم، اولین زیرشاحه فراموشم نمی‌شود اما می‌بینم مثلاً از بین ۲۰ دانشجو فقط یکی دو نفر می‌توانند بگویند بحث اصلی چه بود!؟

یا مثلاً در نویسندگی، اگر این تست با موفقیت پاس نشود، شما می‌بینید در جملات طولانی، فعل آخر جمله با فاعل ابتدای جمله نمی‌خواند! چون شخص فراموش کرده که در ابتدای جمله با چندم شخص شروع کرده که در انتهای فعل متناسب با آن‌را انتخاب کند.

به هر حال، نویسنده و سخنران قوی باید n-back قوی‌ای داشته باشد.

 

سایت Cognitive Fun

در سایت cognitivefun..net گشتی بزنید، بازی‌های جالبی درباره تست هوش دارد.

مثلاً در این بازی شما زمان Reaction خود را تست می‌کنید! به محض دیدن گوی سبز روی آن کلیک کنید و ببینید چقدر سریع این کار را انجام می‌دهید؟

یا در این بازی باید رنگی که مشاهده می‌کنید (بدون توجه به نام رنگ) را با فشردن کلید حرف اول نام آن رنگ مشخص کنید. مثلاً اگر رنگ قرمز را دیدید سریعاً r را فشار دهید...)

با در این بازی سرعت شمارش خود را تنست کنید. به محض دیدن گوی‌ها تعداد آن‌ها را با فشردن کلید آن عدد بیان کنید...

تست‌های جالبی دارد! انتهای این آدرس، شماره را افزایش دهید و تست‌های مختلفش را (تا 25) ببینید:

http://cognitivefun.net/test/7

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 237 تاريخ : سه شنبه 15 تير 1395 ساعت: 9:46

یادتان هست سال ۸۷ (هشت سال پیش!) این مطلب را ارسال کرده بودم؟ «معضلی به نام « قاریق بچه »!» آن مطلب یکی از مفیدترین و پربازدیدترین مطالب سایت بود و فکر می‌کنم خیلی از پدر و مادرها از نکات آن بهره بردند و فرزندانشان را از این مصیبت نجات داده‌اند.

در آن مطلب، خواهرزاده ما بانی خیر شد، حالا این مطلب هم به واسطه او نگارش می‌شود:

حدود ۲۰ سال پیش در پارک محله، یک درخت را از جا در آورده بودند که به خاطر آن یک چاله ایجاد شده بود، من حواسم نبود، یک دفعه پایم افتاد داخل این چاله و پیچ خورد و یادم هست که با کمک بچه‌ها خودم را به خانه رساندم...

همانطور که در مطلب «با روانشناسی، پای دررفته جا نمی‌افته!» گفته بودم، ما یک مادر داریم که متأسفانه یک مشکل بزرگ دارد و آن مشکل بزرگ به ما بچه‌ها هم منتقل شده و آن اینکه: شما اگر جلو او در حال مرگ هم باشید، او جدی نمی‌گیرد و سعی می‌کند با «تلقین» شما را قانع کند که هیچ کارتان نیست! این اعتقاد هر چند گاهی در زندگی ما اثرات مثبتی داشته اما گاهی هم بسیار خطرناک بوده! مثلاً خواهرزاده ما (مهدی‌رضا که الان ۱۱ ساله است) چند ماهه بود که به یک بیماری دچار شد و همینطور ضعیف‌تر می‌شد... خواهر ما با مادرمان مشورت می‌کرد و او دائم می‌گفت: هیچ‌چیش نیست! (مثلاً سرما خورده) خودش خوب می‌شود!! خلاصه، همینطور با تلقین سعی می‌کردند موضوع را نادیده بگیرند تا اینکه دیدیم بچه دیگر دارد جانش درمی‌آید! بردند بیمارستان تهران، گفته بود: اگر یک روز دیرتر می‌آوردید بچه مرده بود!

به هر حال، آن زمان هم مادر ما درد پا را با تلقین و «ضرب‌دیدگی» فیصله داد و دیگر پیگیری نکردیم...

۱۵ سال پیش، من در یک حماقت آشکار(!) از یک ارتفاع حدود ۶ متری پایین پریدم! (آن هم با پای برهنه و روی موزاییک صاف!) یعنی وقتی آمدم زمین، درد از بالای سرم بیرون زد!! تا چند روز حتی نمی‌توانستم پایم را روی زمین بگذارم! باز هم با تلقین و اینکه «ضرب دیده»، صبر کردیم و پیگیری نکردیم که شاید در رفته باشد یا حتی «مو برداشته باشد»...

به هر حال، موضوع خوب شد تا اینکه بزرگ‌تر که شدیم (از ده سال پیش تا حالا) می‌دیدم که وقتی زیاد راه می‌روم (مثلاً وقتی می‌رویم مسافرت، یا یک روز از صبح تا شب تدریس دارم و روی پا می‌ایستم) شب‌ها پایم درد خاصی می‌گیرد و به خصوص فردایش که پا یخ می‌کند باید بشل‌بشل راه بروم که درد نگیرد...

چند سال پیش، خودمان در بین خانواده خودمان دکتربازی در آوردیم و به پیشنهاد یکی که گفت به خاطر «گود بودن» پایت است، یک کفی کفش طبی از خیابان جمهوری تهران برای کفش‌ها خریدیم که گودی پا را کم کند... مدتی استفاده کردیم، فایده نداشت.

از طرفی خواهر بزرگ من هم ده پانزده سال بود از درد پایش می‌نالید!

چند وقت پیش که دست مهدی‌رضا در رفته بود، برده بودندش پیش یک افغانی شکسته‌بند در یکی از روستاهای شهرمان. خواهرم هم رفته بود و پایش را نشان داده بود. او گفته بود ۲۰ سال پیش پایت در رفته بوده و جا نینداخته بوده‌ای، مانده کهنه شده. پرسیده بود: الان می‌شود جا انداخت؟ گفته بود: بله، سه روز پایت را با دنبه و خرما می‌بندی، بعد می‌آیی، من درستش می‌کنم. خلاصه، این کار را کرده بود و رفته بود، در یک ربع و به راحتی، پایش را جا انداخته بود و از آن روز، اعصابش از درد پا راحت شده است...

چند روز پیش دوباره دست مهدی‌رضا در بازی در رفته بود. خواستند او را ببرند پیش همان افغانی که من هم رفتم و پایم را نشان دادم. گفت: احتمالاً وقتی پایین پریده‌ای، پاشنه پایت در رفته بوده... تو هم سه روز دنبه و خرما ببند و بیا، درستش می‌کنیم!

خلاصه، ما هم آمدیم و این روزها که آزادتر هستیم، ۲۰۰ گرم دنبه گوسفند خریدیم و خواهرمان با سه چهار خرما کوبید و پا را سه روز بستیم...
مراحلش را می‌گذارم که اگر برای کسی پیش آمد، بداند چه‌کار کند:

http://img.aftab.cc/news/95/donbeh_khorma.jpg

 

سه روز باید این معجون روی پایتان باشد تا مفصل‌ها و... حسابی نرم شود.

اگر نگران بوی دنبه هستید، دو روز اول خیلی بو نمی‌دهد اما سومین روز کمی تحملش مشکل است! من در روز سوم مسجد و جاهای دیگر نرفتم که مردم اذیت نشوند.

توجه: پایتان را بگذارید داخل یک پلاستیک فریزر که روغنی که آب می‌شود روی فرش و ... نریزد. (روی پلاستیک چند سوراخ گرد ایجاد کنید که هوا داخل برود که عرض نکند)

خلاصه، دیروز رفتیم پیش افغانی، از روی ورم زیر قوزک پا فهمید (و خودم هم به آنجا که مدتی بود که باد کرده بود و با پای دیگرم فرق داشت، شک کرده بودم) که مشکل از اینجاست:

http://img.aftab.cc/news/95/foot_detailes.jpg
اپلیکیشن 3D Organs در iOS / بد نیست چند نرم‌افزار آناتومی روی گوشی و کامپیوترتان داشته باشید و گشتی در اعضای بدنتان بزنید... بهترین: Essential Anatomy

خلاصه، بعد از ده دقیقه ور رفتن و نرم کردن مفصل‌ها و... دو صدای جاافتادگی آمد که من خودم هم متوجه شدم که به قول او «خلاص شد!» (جالب است که صدای اول تعجب او را برانگیخت! از ما پرسید: این صدای پا بود یا چوبی که بسته‌ام؟ ما گفتیم صدای پا! با شک گفت: پس شاید جا افتاده! اما باز هم ور رفت، صدای دوم واضح‌تر و مشخص‌تر بود. تا آن را شنید، گفت: آهان! این صدا درست است! من صداها را می‌شناسم. آن صدای اول درست نبود!)

دو تخم مرغ رسمی برده بودم، زرده آن‌ها را با گیاه روناس و کمی نمک مخلوط کرد و روی پا مالید و گفت تا ۵ روز پایت را باز نکن. اگر دررفتگی تازه باشد، ۳ روز می‌بندید اما چون کهنه است و مفصل‌های شما ساییده شده و با حالت قدیمی شکل گرفته، احتمال دارد دوباره استخوان‌ها سر بخورد و برگردد به جای قبلی خود... گفت در سه روز اول با احتیاط راه برو که دوباره در نرود.

ضمناً نشانه جا افتادن پا هم این است که تا یکی دو روز، آن نقطه یک دردهای خفیفی دارد و معلوم است که استخوان‌ها و مفصل‌ها دارند با حالت جدید ساییده می‌شوند و شکل می‌گیرند.

http://img.aftab.cc/news/95/shekastehband.jpg

 

خلاصه، تجربه جالبی بود که می‌خواستم با شما به اشتراک بگذارم. تصور اینکه یک دررفتگی بعد از ۲۰ سال مشکل ایجاد کند و باز هم بعد از آن همه مدت، بشود آن‌را جا انداخت، جالب بود.

نکته دیگر که می‌خواستم از این مطلب برداشت کنید این است که پیگیر دردهای بدن باشید و آن‌ها را شوخی نگیرید! به‌خصوص اگر شما پدر و مادر هستید و فرزندان کوچک دارید، ممکن است مثلاً بچه بعد از ۵ روز بگوید دیگر درد ندارم و شما فکر کنید ضرب دیده بوده اما بعدها برایش مشکل ایجاد کند و تازه بفهمید که آن موقع، در رفته بوده یا حتی شکسته بوده و بد جوش خورده! (که اگر بد جوش بخورد مصیبت است! من دست چپم بچه که بودم زیر لاستیک اتوبوس ماند و آرنجم خرد شد! دکترها تکه تکه استخوان‌ها را چسباندند کنار هم و مثلاً خوب شد اما الان بعد از ۲۳ سال، مشخص است که استخوان‌ها درست جوش نخورده. وقتی دستم را باز و بسته می‌کنم، یک صداهایی از آرنج شنیده می‌شود که انگار استخوان‌ها به هم ساییده می‌شوند... می‌خواهم بروم یک عکس بگیرند ببینند نکند استخوان‌ها که بزرگ‌تر شده، مشکل ایجاد کرده)

یا مثلاً برادر کوچک من، بچه که بود چون خیلی شیطون بود و زیاد در آب شنا می‌کرد، مدتی می‌گفت گوشم درد می‌کند. باز خانواده ما جدی نگرفتند و گفتند آب رفته در گوش‌ت، خشک می‌شود خوب می‌شوی و از این جور صحبت‌های غیرکارشناسی... بعداً که بزرگ‌تر شد و می‌توانست بفهمد گوش چپش مشکل دارد، رفت برای آزمایش، به او گفتند گوش چپ‌ت ناشنوا است!! آن زمان گوش‌ت عفونت کرده بوده و زده پرده گوش را پاره کرده!! به همین راحتی یک گوش او از دست رفت و نمی‌دانید ما چه مصیبتی داریم از دست او! (برای او، صدای تلویزیون باید دو برابر حد معمول باشد! یا وقتی صحبت می‌کند انگار دارد داد می‌زند! یا مثلاً اگر شما سمت چپ او باشید و صحبت کنید، متوجه نمی‌شود...) حالا برادر کوچک ما از مادر ما گلایه دارد که چرا آن‌زمان که من می‌گفتم گوشم درد می‌کند با «تلقین» قضیه را فیصله دادی و جدی نگرفتی؟ من که بچه بودم نمی‌فهمیدم، تو که می‌فهمیدی چرا جدی نگرفتی؟

به هر حال، انسان هر چند که نباید دائم در مسیر دکتر باشد و قرص بخورد و امثالهم، اما باید نسبت به دردهای بدنش حساس باشد و چک‌آپ کند که نکند مشکل جدی باشد!

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 234 تاريخ : سه شنبه 8 تير 1395 ساعت: 9:03

بلاشک مسجد، بهترین جا برای کسانی است که می‌خواهند از خطرات این دنیای پرخطر در امان باشند. به ویژه اگر انسان از نوجوانی پایش به مسجد باز شود و مسجدی شود و البته این انسان مسجدی توسط یک تیم فرهنگی باهوش و باسلیقه هدایت شود، قطعاً زندگی آرام و لذت‌بخشی خواهد داشت؛ و اگر انسان با مسجد غریبه باشد، من شخصاً معتقدم حتی اگر پرفسور هم بشود، اگر شده چند ماه به آخر عمرش باقی مانده باشد، گند می‌زند! (خیلی‌ها که از همان جوانی گند می‌زنند!)

اصلاً همین که انسان در بین مردم به عنوان یک مسجدی شناخته شود، همین خودش باعث می‌شود دست به کارهای ناپسند نزند و چه بهتر از این؟

مسؤولین کشور هم به جای خرج‌های مبارزه با فساد و قاچاق و امثالهم، باید برای مسجدی کردن نوجوانان و جوانان خرج کنند که این، کم‌خرج‌ترین و ضمانت‌شده‌ترین خرج است.

چه خوب که حتی رشته‌های دانشگاهی و کتب درسی در زمینه مدیریت فرهنگی مسجد تعبیه شود که واقعاً هر چقدر در این زمینه هزینه شود، ارزش دارد چرا که بیمه‌کننده‌ی جامعه از کجی‌هاست.

شخصاً فکر می‌کنم هر چه دارم از ورودم به مسجد در ۱۲ سالگی و الحمد لله، ادامه این حضور تا الان دارم. مسجد، استعدادهای ما را شکوفا کرد و پرورش داد. مسجد برای ما همه چیز بود و هست: عبادت، تفریح، علم، آموزش، سفر، دوستی‌های ماندگار و خلاصه، همه‌ی خوبی‌ها را ما در مسجد تجربه کردیم...

 

اما چیزی که مشهود است این است که به ویژه در سال‌های اخیر، آن توجهی که باید به مساجد نشده است! در تلویزیون کمتر می‌بینیم که مردم به مساجد دعوت شوند. مسجدی‌ها به عنوان الگو دعوت شوند و...

در این بین، وجود سایتی ویژه مسؤولان فرهنگی مساجد و برای ترویج ایده‌های جذاب مرتبط با مسجد، یک غنیمت است:

Masjed Idea

http://img.aftab.cc/news/95/masjedidea.png

 

سایت بسیار جذابی است و از ایده‌های مطرح شده در آن بسیار لذت بردم. چیزهایی است که بسیاری‌اش را ما در نوجوانی در مسجد محله‌مان انجام می‌دادیم و حالا می‌بینم جایی برای ترویج آن‌ها راه‌اندازی شده.

بچه‌های دست‌اندرکار مسجد حتماً در این سایت گشتی بزنند و از ایده‌های جالب آن در مسجدشان استفاده کنند.

در سایت جستجو کردم، متوجه شدم ظاهراً یک سایت دیگر هم در این زمینه قبلاً در لینکستان معرفی کرده بوده‌ایم:

مسجدنما؛ دستیار فعالان فرهنگی مساجد

http://img.aftab.cc/news/95/masjednama.png

 

مطالب دیگر مرتبط با مسجد در آفتابگردان:

نکاتی که باید در معماری مساجد در نظر گرفته شود

کانون‌های فرهنگی مساجد، جای خوبی برای شروع تدریس و مدرس شدن

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فراخوانی برای کمک به ساخت یک مسجد

پی‌نوشت: در حین نوشتن این مطلب، به نظرم رسید که برخلاف میل باطنی‌ام (که دوست ندارم کمک‌های بشردوستانه و... در سایت مطرح شود که ذهنیت منفی ایجاد کند)، این موضوع را مطرح کنم: ببینید دوستان، مسجدی که ما و بسیاری از جوانان که الان هر کدام برای خودشان دکتر و مهندس و از مسؤولین متعهد این شهرستان هستند، در آن بزرگ شده‌ایم (یعنی مسجد المهدی شهرستان ساوه)، حدوداً یکی دو سال پیش نیاز به عقب‌نشینی پیدا کرد، جوان‌های مسجد تصمیم گرفتند با توجه به قدیمی‌بودن مسجد، بنا را کلاً تخریب کنند و یک مسجد با امکانات کامل (مسجد باشکوه، سالن اجتماعات، کانون فرهنگی، بسیج، سالن ورزش و...) در چند طبقه تأسیس کنند. این مسجد چند وقتی هست که با کمک‌ها و امکانات شهرداری ساوه گودبرداری شده و با کمک خیرین فعلاً سقف زیرزمین آن زده شده است و در حال کار روی طبقه هم‌کف هستند... (حتی جالب است که یک جوان با استعداد از دانشگاه تهران به صورت خودجوش طراحی نقشه و معماری آن‌را به عهده گرفت و خلاصه خیلی چیزها در این مسیر رایگان شد...)

http://img.aftab.cc/news/95/masjed_almahdi_saveh.jpg
عکس گرفته شده در امروز (۵ تیر ۹۵)

با توجه به امکانات عظیمی که در نظر گرفته‌اند، طبیعتاً هزینه‌های بسیار بالایی لازم است در حالی که واقعاً الان در همین حد هم بدهکار هستند! (با توجه به اینکه برادر کوچک‌تر من پیگیر کارهای ساخت و ساز است، در جریان این قضایا هستم)

هدف از طرح این موضوع این بود که اگر دوستان، کسی را می‌شناسند که می‌تواند برای ساخت یک مسجد هزینه کند، لطفاً این مسجد را با او در میان بگذارد. ممکن است مثلاً یک خانواده بخواهد به عنوان خیرات پدر یا مادرشان هزینه‌ای را در این زمینه پرداخت کنند... یعنی من فکر نمی‌کنم پول انسان در جایی بهتر از بنای یک مسجد بتواند خرج شود! حقیقتاً یک فرصت طلایی به حساب می‌آید. به خصوص اگر انسان در زیرساخت خرج کند که تا سال‌های سال (چه بسا تا ۱۰۰سال یا بیشتر) از منافع معنوی آن در این دنیا و آخرت بهره ببرد. (انسان زرنگ، جایی خرج می‌کند که ماندگاری بیشتری داشته باشد)

http://img.aftab.cc/news/95/masjed-almahdi-saveh-3d.jpg
طرح سه‌بعدی مسجد

به هر حال، اگر کسی خودش دوست داشت یا در اطراف کسی را می‌شناخت، اگر لازم بود، می‌تواند حتی خودش در سر ساختمان مسجد حاضر شود و به صورت حضوری با دست‌اندرکاران صحبت کند و کمک کند و یا اینکه هر مبلغی که خواست به شماره حساب‌های زیر که همگی به نام «مسجد المهدی» هستند واریز نماید:

شماره حساب مسجد المهدی در بانک مهر اقتصاد: 6514859131415831  (امکان پرداخت آنلاین در درگاه این بانک وجود دارد)

شماره کارت مسجد المهدی در بانک رسالت: 5041721031439533

آدرس مسجد روی نقشه گوگل، اینجاست.

اگر کسی اطلاعات بیشتر خواست با ایمیل من تماس بگیرد تا راهنمایی کنم یا اگر لازم بود ایشان را به مسؤولین مربوطه متصل کنم.

به هر حال، به نظرم رسید بد نیست این موضوع مطرح شود، گاهی افرادی پیدا می‌شوند که دنبال چنین جاهایی می‌گردند که برای آخرت خود در آنجا سرمایه‌گذاری کنند، شاید این پست واسطه‌ی خیر شود و این جوانان که مدتی هست آن جمع‌ها و آن کلاس‌های تابستانی‌شان تعطیل شده خوشحال شوند.

سلامت باشید.


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 228 تاريخ : يکشنبه 6 تير 1395 ساعت: 5:28

علاوه بر آن صحبت‌ها در مورد مزاج (که در مطلب «آشنایی با موضوع مهمی به نام «مزاج» در نیم ساعت ؛ فایل صوتی صحبت‌های مهندس نیرومند در مورد مزاج» منتشر شد)، یکی دیگر از چیزهایی که در بعضی کلاس‌ها به عنوان آنتراک برای دانشجوها بیان می‌کنم و مدت‌ها بود دلم می‌خواست در قالب یک ویدئو منتشر کنم، بعضی صحبت‌ها در مورد «آسمان» و «عظمت هستی» بود.

بالاخره فرصتی دست داد تا مطالب را دسته‌بندی و در یک ویدئو ارائه کنم.

پیشنهاد می‌کنم این ویدئوی ۲۸۱ مگابایتی را دانلود و با حوصله تماشا کنید.

http://img.aftab.cc/news/95/nojoom.jpg

در این ویدئو یک سری اطلاعات در مورد عظمت هستی ارائه کرده‌ام که دانستن آن‌ها کاربردهای مختلفی دارد که در انتهای ویدئو توضیح داده‌ام؛ به طور مثال برخی کاربردها عبارتند از:

۱- هر گاه احساس ناامیدی کردید و فکر کردید دنیا تمام شده، اگر به یاد نکات این ویدئو بیفتید، احتمالاً یک انرژی خاصی بگیرید.
۲- به این شبهه پاسخ داده‌ام که «قیامت نزدیک است» یعنی چقدر نزدیک است؟
۳- اگر به شما خرده می‌گیرند که امام زمان شما هزار و اندی سالش است، احتمالاً با دانسته‌های این ویدئو بتوانید به راحتی پاسخ این شبهه را بدهید.
و خیلی نکات دیگر...

برای دانلود ویدئو روی لینک زیر کلیک کنید:

http://yourl.ir/Samaa

فرمت ویدئو 7z است و احتمالاً برای Extract کردن آن به نرم‌افزار 7zip نیاز خواهید داشت که اگر ندارید، می‌توانید این نرم‌افزار کم‌حجم را از اینجا دانلود کنید.

 

اگر اطلاعات نجومی زیادی نداشته باشید، فکر می‌کنم آنچه در این یک ساعت گفته می‌شود، برای شما جالب باشد.

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 237 تاريخ : يکشنبه 6 تير 1395 ساعت: 5:28

یکی از چیزهایی که متأسفانه من در دانشگاه‌ها و محیط‌های آموزشی ایران کم دیده‌ام و برعکس، در محیط‌های آموزشی خارجی ظاهراً به وفور دیده می‌شود، این است که ما محیط آموزشی‌مان تناسخی با چیزی که در آن محیط آموزش داده می‌شود، ندارد! محیط‌هایی خشک و رسمی داریم که دانش‌آموز و دانشجو هیچ تفاوت خاصی از بودن در آن محیط یا بودن در محیط اداره مالیات(!) ندارد!

در حالی که باید واقعاً وقتی وارد یک محیط آموزشی می‌شوی، از بدو ورود تا خروج، دائم ذهنت درگیر آموزش شود. البته نه اینکه بیاییم در و دیوار را پر کنیم از یک سری شعار و حدیث و ... که خود مدیر آن مؤسسه هم یک بار نخوانده یا رعایت نمی‌کند! بلکه، محیط، باید به صورت تجربی و به طور ناخودآگاه آموزش دهد...

به هر حال، یکی از چیزهایی که چندین سال است من دنبال آن هستم این است که محیط دانشگاه‌هایی که می‌روم و می‌دانم که رشته کامپیوتر یکی از رشته‌های اصلی آن‌ها است را آموزشی‌تر کنم.

چند ایده که اجرا کرده‌ایم را مطرح می‌کنم، امیدوارم اساتید رشته کامپیوتر و هر رشته دیگری، از این نوع ایده‌ها در دانشگاه‌ها پیاده کنند؛ طوری که وقتی دانشجو وارد دانشگاه می‌شود، اگر یک لحظه بیکار شد، بوردها را مطالعه کند و از رشته‌اش چیزهایی دستگیرش شود...

ساخت تابلو آموزشی

یکی از ایده‌ها، این است که دانشجویانی که درس پروژه با من برمی‌دارند (و می‌دانم اهل تحقیق و پژوهش تئوری نیستند و بیشتر به کارهای عملی علاقه دارند) را به سمت ایجاد تابلوهای آموزشی سوق می‌دهم.

یک نمونه از این تابلوها که با کمک چهار پنج نفر از دانشجوها که پروژه داشتند کار کردیم و چند روز پیش تقریباً کامل شد، این تابلو است:

http://img.aftab.cc/news/95/hardware_board.jpg

می‌توانید روی آن کلیک کنید تا عکس را در ابعاد بزرگ ببینید... (چینش قطعات، نظر من بوده، فکر می‌کنم بد نیست... البته این گوشه که خالی است جای درج اسامی دانشجوهاست و یکی دو تا سی.دی هم باید جا بدهیم...)

هنوز برچسب‌های توضیح قطعات مانده که دانشجوها در حال آماده کردن هستند. نورپردازی هم باید بشود!

همانطور که مشخص است، تقریباً تمام اجزای یک کامپیوتر را تا جایی که توانسته‌اند قطعات را به رایگان پیدا کنند، روی بورد قرار داده‌ایم.

کل این بورد تقریباً ۲۰۰ هزار تومان برای دانشجوها خرج داشت که بسیار مقرون‌به‌صرفه است. البته حتی ساخت بورد هم توسط یکی از دانشجوها که کارهای MDF انجام می‌داده ساخته شده و چون دستمزد نگرفته، هزینه را خیلی کم کرده. قطعات هم از دانشجوهایی که خدمات کامپیوتری دارند جمع‌آوری شده...

 

یکی دیگر از تابلوها که چند سال پیش ساختیم، تابلو انواع کابل شبکه است:

http://img.aftab.cc/news/95/network_cable_board.jpg

این تابلو هم به همت دانشجوهای دختر که درس شبکه داشتند تهیه شد. هر کدام بخشی از کابل‌ها را تهیه کردند و یکی هم تابلو را ساخت... تابلو خوبی شد؛ در کارگاه نصب شده و در کلاس‌های شبکه از آن کمک می‌گیریم. (هر چند که در جابه‌جایی‌ها چسب‌های برخی کارآمد نبوده... سعی کنید اگر از این تابلوها ساختید، حسابی محکم‌کاری کنید. تابلو اخیر را ما با پیچ حسابی محکم کردیم)

ما تابلوهای دیگری هم در دست ساخت داریم؛ مثلاً یک تابلو از اجزای مانیتورهای CRT و LCD. (باید دو مانیتور را بشکنند و اجزای آن‌را روی یک بورد بچسبانند و توضیح بدهند که هر قطعه چه کار می‌کند...)، یک تابلو از انواع داکت (Duct)، یک تابلو از ابزارآلات مورد نیاز یک شبکه‌کار (مثل آچار شبکه، Punch Down و...).

ساخت بنرهای آموزشی

یکی دیگر از کارها که می‌شود به دانشجوها سپرد، ایجاد یک بنر بزرگ آموزشی است. مثلاً من به یک گروه از دانشجوها سپردم که یک بنر چند متری در مورد نحوه سوکت زدن انواع کابل شبکه (کواکس، زوج‌سیم به‌هم‌تابیده و فیبر نوری) تهیه کنند. در آن بنر، یک به یک مراحل سوکت زدن با تصویر توضیح داده شده بود. (که متأسفانه عکس آن را الان ندارم)

ساخت بنرهای نمایش تجهیزات

یکی دیگر از کارها این است که در مورد تجهیزاتی که نمی‌شود تابلو آن‌ها را ساخت، یک بنر از آن تجهیزات ساخته شود. (مثلاً یک بنر از انواع سوئیچ و روتر و...)
مثلاً یکی از دانشجوها که در شرکت ساخت داکت کار می‌کرد، علاوه بر اینکه از انواع داکت برایمان آورد، چند بنر تبلیغاتی زیبا هم آورد که در کارگاه نصب کرده‌ایم و هر وقت بحث داکت در شبکه مطرح می‌شود، دستمان پر است!

 

به هر حال، کارهای جالب از این دست در محیط دانشگاه‌ها و هنرستان‌ها و مدارس کارودانش و امثالهم می‌شود انجام داد. و حتی مدارس ابتدایی و راهنمایی هم باید همینطور جذاب و علمی باشد... چه عیبی دارد که وقتی وارد یک مدرسه می‌شوید، یک دایی‌ناسور بزرگ سنگی در حیاط باشد که کنار آن توضیحات آن نوشته شده؟

امیدوارم یک روز وارد هر محیط آموزشی که می‌شویم یک سری تابلو باشد که ما را جذب کند و چیزهای مفیدی از آن‌ها به طور تجربی یاد بگیریم.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 223 تاريخ : چهارشنبه 2 تير 1395 ساعت: 4:52

اگر همراه ما بوده باشید، ترم گذشته فایل ویدئویی یکی از ارائه‌هایم در کلاس‌های دکترا را منتشر کردم:

«برنامه نویسی جنبه گرا» (AOP) و «برنامه نویسی نظارت گرا» (MOP) چیست؟ (سمینار مهندس نیرومند در این زمینه)

پایان‌نامه ارشد من هم که برای علاقه‌مندان به پژوهش و مطالعات تحقیقاتی اخیراً منتشر شد:

پایان‌نامه ارشد مهندس نیرومند + مقاله: ارائه راهکاری عملی جهت کاهش خستگی ذهنی ناشی از شنیدن گفتار ماشینی

 

و اما، یکی از ارائه‌های من در این ترم در درس «معماری نرم‌افزار» بود که در این ارائه یک مقاله با عنوان:

Architecture-based Software Reliability Modeling
مدلسازی قابلیت اعتماد نرم‌افزار بر مبنای معماری نرم‌افزار

که توسط آقای Wen-Li Wang در کنفرانس‌ها مطرح شده بود برای هم‌کلاسی‌ها ارائه شد.

اگر می‌خواهید یک اطلاعات کلی در مورد معماری و سبک نرم‌افزار و مباحث پیشرفته آن داشته باشید و همینطور بدانید در دکترا در چه سطح بحث می‌شود و همینطور، یک مقاله علمی باید چقدر دقیق و حاوی چه بخش‌هایی باشد، پیشنهاد می‌کنم این ارائه را بشنوید.

http://img.aftab.cc/news/95/architecture-based-software-reliability-modeling.png

ابتدا فایل پاورپوینت ارائه را از اینجا دانلود کنید:

http://yourl.ir/Architecture-based_Software_Reliability_Modeling_pptx

سپس فایل صوتی این ارائه که یک ساعت و نیم (و طی دو جلسه) طول کشید را از طریق لینک زیر دانلود کنید:

http://yourl.ir/Architecture-based_Software_Reliability_Modeling_mp3

فایل پاورپوینت را اجرا کنید و متناسب با صدا خودتان اسلایدها را جلو ببرید...

اصل مقاله را هم می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

خیلی خوب است که به نیم ساعت آخر فایل که بحث در مورد مقاله شروع می‌شود دقت کنید. در آخر هر ارائه، استاد عزیزی که داشتیم سؤالات چالش‌برانگیزی را از ارائه‌دهنده می‌پرسید تا میزان تسلط شخص به ارائه‌اش را بداند. با توجه به اینکه ایشان به ما ارادت خاصی دارند(!) و مقاله هم می‌توانست در سطح دکترا بحث‌برانگیز باشد، حسابی ما را سؤال‌پیچ کردند. (ارائه دوستان نهایتاً ۴۵ دقیقه طول می‌کشید، اما برای ما یک و نیم ساعت شد!)

 

امیدوارم مفید واقع شود.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


جان جانان...
ما را در سایت جان جانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی xn--mgbj3f بازدید : 267 تاريخ : چهارشنبه 2 تير 1395 ساعت: 4:52

خبرنامه